محل تبلیغات شما

هدف چیز دیگه ای بود

قرار بود ببینمش تصوراتم از مدینه ی فاضلی ای ک نیست بریزه

دیر اومد اونقدی ک ساعتمو باید مینداختم تو کیفم نگاش نکنم اعصابم خورد نشهگوشیمو انداخته بودمش یه گوشه ی دور از دسترس تراینقد دیر اومد ک گوشیمو از بین اونهمه اشغال بیرون کشیدم بهش زنگ بزنمبیرون کافی شاپ با عصبانیتی که نمیگنجه تو کلمه، شمارشو میگرفتم از موهاش تشخیصش دادم اونور خیابوناز بیخیالیش رفتم نشستم دوباره اره یه جوری ک نه من تورو دیدم نه تو منو.

تموم مدت به مژه هاش و ناخناش و دستاش زل زده بودماینکه چقد یه ادم میتونه با اون همه ایفورت همچنان ناتوان باشه در تولید محتوای درست برای یه گفت و گوی  دوجانبه.

فک کنم تنها چیزی ک تو زندگیم تا اون لحظه بهش اهمیت نداده بودم فریدون آسرایی بود و ربطش به زدبازی 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها